ورود کاربران
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین
وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
9 نفر
اعضا :
0 نفر
مجموع :
9 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
397
تعداد کل بازدید ها :
24918987
گزارشات سایت
فايل هاي رايگان:
105 فايل
فایل های غیر رایگان :
4,490 فايل
فایل های ويژه:
220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
2,248 كاربر
مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی
دسته بندي : پروژه و مقاله,ادبیات
حجم فایل : 26.21 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 33 صفحه
تعداد بازدید : 196 مرتبه
حجم فایل : 26.21 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 33 صفحه
تعداد بازدید : 196 مرتبه
قیمت:
1,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
فروشنده ی فایل
توضیحات :
عنوان : مقاله درآمدی بر ادبیات توصیفی
این فایل با فرمت word و آماده پرینت می باشد
فهرست
درآمدی بر ادبیات توصیفی.. ۱
شفیعی کدکنی.. ۲
فریدون مشیری.. ۱۰
آثار فریدون. ۱۲
فوت فریدون: ۱۳
اشعار فریدون: ۱۳
عطر صد خاطره پیچید: ۱۳
رودکی.. ۱۵
سبک و افکار رودکی.. ۱۸
شرف نامه نظامی گنجوی.. ۲۳
بیوگرافی نظامی.. ۲۵
سال تولد و تاریخ وفات.. ۲۵
فرزندان نظامی.. ۲۶
مثنوی های نظامی.. ۲۶
درآمدي بر ادبيات توصيفي
توصيف «طبيعت» در ديگر دورههاي ادبي با فراز و نشيبهايي هم چنان ادامه يافته است و هم چنان ادامه دارد. توصيف از «خود» را در آثار شاعران گذشته و امروز با زمينههاي متعددي چون شرح و بيان غمها و شاديها و تأملان شخصي و عاطفي ميبينيم. قسمت عمدهاي از رباعيها دو بيتيها، غزليات، شكواييهها و حسبيهها تشريح و توصيف «من» شاعر هستند. شاعران با بحر سخن خويش، اين «من» و «خود» آدمي را آن چنان به تصوير كشيدهاند كه با وجود تكرار شدن ها همواره دلپذير مانده و طراوت و شادابي خود را از دست نداده است. خواه «من» عاطفي و شخصي باشد يا «من» اجتماعي وقت، آن گونه كه در حماسهها ميبينيم.
عرفان عميق و پر مايهي ادبيات فارسي از جمله آثار بزرگاني چون سنايي، عطار، مولوي و حفظ از توصيف «هستي مطلق» و مظاهر صنع او سرشار است. اين نخستين از ادبيات ما در ادبيات جهان كم نظير است و به همين جهت، هرم زمان مي گذرد جايگاه آن برتر و پذيرش جهاني آن وسيعتر و مطلوب تر مي گردد. توصيف «اجتماع» و جلوههاي آن، هم چون «وطن»، «آزادي» «عدالت» و . . . در ادبيات مشروطه ظهور يافته است و امروز بيشتر از گذشته خود را مينماياند و «ادبيات متعهد» ما مبتني بر آن است.
شفيعي كدكني
محمد رضا شفيعي كدكني در سال 1318 در كدكني نيشابور به دنيا آمده است تخلص او سرشك ميباشد شعرهاي سرشك غالباً رنگ اجتماعي دارد. اوضاع اجتماعي ايران در دهههاي چهل و پنجاه در شعر او بصورت تصويرها، رمزها، كنايهها به تصوير كشيده شد. كسي كه از آن احوال باخبر است و نيز با طرز تعبير شعر اين خصيصه را تشخيص خواهد داد حتي گاه يك درون مايه را در اشعار م تعدد به صور گوناگون جلوهگر خواهد ديد بي گمان اندوختههاي فراواني كه وي از زبان و ادب فارسي براي خويش اندوخته در اين راه رهگشايش در زمينة شعر و ادب فارسي است. و در ميان شاعران نسل خويش كم نظير است. سرشك افزون بر بهرهمندي از قريحه و فطرت شاعري در شعر خويش از ديدگاهي انساني و اجتماعي سخن ميگويد و چون از فرهنگ ايران و زبان فارسي بهره درست دارد ميتواند انديشهها و دريافتها و پديدههاي زيباي جهان شاعرانه خود را بصورتي دلكش و زيبا به ما عرضه كند.
آثار سرشك شبيخون 1344- زمزمه 1344 دژبان مرگ 1347 در كوچه باغهاي نيشابور 1350 مثل درخت در شب باران 1356 از بودن و سرودن 1356 بوي جوي موليان 1356
7- محمد رضا شفيعي كدكني (م. سرشك): يكي از پرمايهترين و آگاهترين شاعران روزگار ماست. وي هم از فرهنگ ايراني و هم از فر هنگ اسلامي به فراواني، برخوردار است و در سالهاي اخير از ادب و فرهنگ غرب سر چهرة بسيار گرفته است. كتاب «صور حال» و مقالات او دربارة قافيه و شعر، و مصاحبهها و مقالههاي وي در زمينة ادب معاصر ايران نشان مي دهد كه از هنر و شعر و ادب فارسي و عربي، آگاهي زيادي دارد.
شفيعي، شاعري را با غزل آغاز ميكند و مجموعة «زمزمهها» كه در سال 1344 منتشر شده، نمودار توانائي و آگاهي وي از شعر كلاسيك فارسي است و به خصوص قدرت او را در غزل سرائي تائيد ميكند. با وجود اين، به ورودي قالب و بيان شعر نسبي را رها ميكند و به سوي شكل و زيان شعر نمائي روي ميآورد و نيز شعر غنائي و معزلي را تقريباً كنار ميگذارد و به شعر اجتماعي و حماسي جديد مي پردازد. اين تحويل و تحول را در مجموعههاي «شبخواني» و «از زنان برگ» كه به ترتيب در سالهاي 24 و 47، انتشار يافتهاند. به خوبي ميتوان ديد و دريافت. با وجود اينكه شاعر در مجموعه «از زبان برگ» از غزل عاشقانه فاصله ميگيرد، اما روح لطيف نعرلي او هرگز رهايش نميكند. عشق به طبيعت و همة مظاهر آن در اشعار وي جلوهگر است! در قطرههاي باران، در روشي صبح، در آفتاب پاك، در نور و نسيم سحر، در سكوب صحرا، در انديشة معصوم گلها، در سرود اثر و باران و در گلهاي سادة مريم، در بوتة با بوته، در لالههاي كبود و در نهالهاي جوان، . . . . همه جا محبت و دوستي و صداقت را ميبيند.
هنگامي كه از زادگاه خويش- خراسان- به تهران سفر مي كند. از دريچة كوهها و دشتها سلام عاشقانه ميفرستد و ناگهان احساس ميكند كه همةمظاهر طبيعت پيام آور صلح و دوستي به يكديگرند، اين فريفتة طبيعت است و در «از زبان برگ» طبيعت بزرگترين ماية الهام اوست. شب با زلال آب، راز و نياز عاشقانه دارد و باران براي او تمثيل روشنائي و پاكي است. اصولاً براي شفيعي، طبيعت حالت تمثيلي دارد. آنرا با ايشان ميآميزد. در زيان طبيعت، ستايش انسان و نداي مهر را ميشوند، لحظههاي صميميت را چنان نرم و لطيف و شكننده احساس ميكند و چنان انسان را به صفا و صميميت و صفات خوب انساني ميخواند كه گوئي تمام ذرات وجود آدمي را از آن لحظهها سرشار مي كند.
شاعر چنان طبيعت را جذب ميكند كه گوئي طبيعت با تمام ذراتش با وجود وي در آميخته و به صورت شعر و شاعر درآمده است و شعر و شاعر با طبيعت، واحدي را به وجود و به صورت شعر و شاعر درآمده است و شعر و شاعر با طبيعت، واحدي را به وجود آورده چنانكه شاعر خود نميداند اين شعر لطيف سرودة اوست يا سرودة باران:
اما اين شاعر آزاد و پاكدلي كه طبيعت را تمثيل آزادي و پاكدلي كه طبيعت را تمثيل آزادي و پاكي و صميميت ابدي ميداند. هرگز نه آزادي را ميبيند و نه پاكي و صميميت را احساس ميكند. از اينرو در درونش همواره اندوهي تلخ و گزنده موج ميزند، آنرا با طبيعت نه همدم ديرينة اوست در ميان ميگذارد و به سوگ مينشيند. پيام وحشتناك باران ره به زمين فرو ميخواند و زمين را محكوم ميكند:
م. سرشك با انتشار مجموعة در كوچه باغهاي نيشابور» در سال 1350 نشان مي دهد كه شعرش در مسير تكامل افتاده و راه واقعي خود را يافته است. اين مجموعه، شفيعي را به عنوان شاعري آگاه و روشن بين و اجتماعي و نيز توانا و آفريننده، معرفي ميكند. و نمودار تلاش اوست براي راه يافتن به نوعي شعر اجتماعي و حماسي و انساني شاعر خود را در برابر جامعه و مردم مسئول و متعهد ميداند- بدون آنكه ادعاي رهبري داشته باشد و با خشم و خروش، پيام و رسالت اجتماعي خود را ابلاغ ميكند:
همچون گون كه پاي بند زمين است و بر نسيم آزاد كه راهي سفر است، رنگ ميبرد، خويشتن را پاي بند زنجير اسارت ميبيند و همواره در اين زمين كه كوير و حسب است در جست و جوي آزادي است:
خاموشي و بي جنب و جوشي را سخت ناروا ميشمارد و مردمان ساكت را به تلخي، سرزنش ميكند:
در سال 1356 به مجموعه از شفيعي كدكني انتشار مييابد: «از بودن و سرودن»، «مثال درخت در شب باران» بوي خوي موليان». در مجموعة « از بودن و سرودن»، شاعر همچنان به اصالت شعر اجتماعي معتقد است و ديباچة آنرا به شاعر آزاده و شهيد اسپانيا- فدريكوگارسا لوركا- نيشكش ميكند و او را هم آواز خويش ميخواند. در اين مجموعه، جز تاريكي و تيرگي و خاموشي و تنهائي چيزي نميبايد و جز شعر، جان پناهي براي خويشتن پيدا نميكند. اما هميشه در انتظار باران تند حادثه است تا ديوارهاي خستة خوابيده را درهم بريزد و نابود كند. در قطعة «معراج نامه» با انبوه شاعران و ادبياتي برخورد مي كند كه «بي سرند» و كالايي ندارند جز غرور، و به طنز، آنان را از فرزانگان مشرق زمين ميخواند و دريغ ميخورد از اينكه مرده ريگ مزدك و خيام اين چنين مسكيناني هستند:
مثل درخت در شب باران برگزيده ايست از اشعاري كه شاعر از سالهاي 44 و 45 تا سال 1356 سروده است، شامل چهار بخش: «مخاطبات»، «چند تأمل»، «غزليات» و «رباعيات».
در اين مجموعه – كه هم از لحاظ شكل و هم از جهت محتوي داراي تنوع و تفنن است شفيعي از سوئي آزمونهاي تازهاي از شعر ناب، در بخش «مخاطبات»، ارائه ميدهد. و از سوي ديگر نوعي شعر متفكرانه را به صورت قطعههاي كوتاه در «چند تأمل» مي آزمايد. يك جا از گذشت روزها و سالها از باغ ميراي جواني در شكلي شاعرانه و تمثيلي سخن مي گويد و باغ از تمثيل از وجود خود ميگيرد و چنان نرم و لطيف و هنرمندانه گذشت روزگار را توصيف ميكند كه آدمي را در حالتي شاعرانه فرو ميبرد:
آخرين مجموعة شعر شفيعي كدكني «بوي جوي موليان» است كه همة اشعار آنرا در طول دو سال اقامت خويش در شهر پرينستون آمريكا، سروده است. در اين مجموعه، شاعر در راه نوعي تكامل، به شعر سمبليك نزديك شده و از مواد طبيعت به عنوان سمبل، استفاده كرده است. و در اين دنياي سمبليك گاه از درون خود سخن ميگويد و به توصيف حالتهاي شاعرانه و جاري بودن شعر در وجود خويش مينشيند، گاه دريغها دارد از اين كه لحظههاي بيداري را آن چنان كه بايد نشناختهايم خود را در كنار ديوار سنگين بيم و وحشت پنهان داشتهايم: و گاه در فضائي از نااميدي و ناباوري سبز مي كند و از اينكه بار امانت و تعهد انساني را نتوانستهايم بر دوش بكشيم و آنرا بر زمين نهادهايم به فرياد ميآيد:
بر روي هم شفيعي كدكني از شاعرانيست كه ميتواند شعرهاي جاودانه و شاهكارهاي هنري بيافريند. رباعي نرم و پر توان دارد و تصاوير خيالانگيز در شعر وي به اوج ميرسد هرگز به دنبال وزنهاي عجيب و غريب نميرود و سر قافيه را به عنوان عنصري خارج از شعر، تصور نميكند. شعر او از لحاظ شكل ظاهر از موقعترين اشعار روزگار ماست.
شعر نو حماسي و اجتماعي به عنوان شاخهاي اصل از شعر نو ننمائي همچنان ادامه مييابد و شاعراني ديگر مانند محمد علي ؟؟؟ صفارزداده. حميد مصدق، سعيد سلطانپور و نعمت ميرزا زاده (م. آزرم) آن را به سوي كامل ميبرند. براي ؟؟؟؟ اين به درازا كشيدن سخن، به اشارهاي بسنده ميكنيم و مي گذريم.
كمال الدين اصفهاني، ابوالفضل اسماعيل بن جمالالدين محمد بن عبدالرزاق. (مقتول 635 ق) ، اديب و شاعر. معروف به خلاق المعاني ، به دليل آوردن معاني دقيق شعري. در اصفهان به دنيا آمد و از جواني به سرودن شعر پرداخت. وي علاوه بر باريك انديشي و دقت در خلق معاني در التزامات دشوار و تقيد به آوردن رديفهاي مشكل نيز مشهور بود. او آخرين قصيده سراي بزرگ ايران در دورة مغول است . او خاندان آل صاعد. اتابكان فارس و امراي طبرستان و همچنين جلالالدين متكبرني را مدح گفته است. كمال الدين در فقه، اصول و ادبيات عرب تبحر داشت و از اغلب علوم عصر خود آگاه و در حكمت، طب، رياضيات بويژه هندسه ماهر بود، و در اشعار خود اصطلاحات علمي به كار ميبرد. وي همچون پدرش شاهان معاصر و بزرگان بسياري را مدح گفت . كمال الدين در قصايد عرفاني پيشرو سعدي بود و قصايد عرفاني سعدي مكمل قصايد وي ميباشد. در پايان عمر به عرفان روي آورد و مريد شيخ شهابالدين سهروردي گرديد و خانقاهي براي خويش اختيار كرد. وي شاهد حملة مغولان به اصفهان و كشته شدن انسانهاي بسيار بود و خود نيز سرانجام به دست مغولي كشته شد يا به قول «مجمل فصيحي» به دست رندان و اوباش در 626 ق به قتل رسيد. آز آثارش: «رسالة القوسيه»؛ «ديوان» شعر شامل قصائد، مقطعات، غزليات، رباعيات و چند مثنوي، كه نسخهاي از آن در هند به چاپ رسيد.
نظرات کاربران :
نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.